پاتوفیزیولوژی اوتیسم در حقیقت از دو علم پاتولوژی و فیزیولوژی نشات می گیرد.
پاتولوژی یا آسیب شناسی شاخه ای از علم می باشد که به ارتباط علوم پایه و بالینی می پردازد. در حقیقت پاتولوژیست ها به مطالعه ی اختلالات مولکولی، سلولی و بافت های ایجاد شده در پاسخ به عوامل و شرایط آسیب رسان می پردازند.
فیزیولوژی، علمی است که به بررسی عملکرد اندام ها، بافت ها و سایر اجزای بدن می پردازد.
در این مقاله سعی کرده ایم خلاصه ای از پژوهش علمی که در مجله ی علوم پزشکی رازی چاپ گردیده است ارائه دهیم.
پاتوفیزیولوژی اوتیسم
به علت افزایش شیوع اوتیسم، دانستن مکانیسم های دخیل اوتیسم برای دستیابی به درمان اختلال اوتیسم کمک کند. ASD نوعی اختلال نورولوژیک پیچیده ای می باشد که به طور کامل شناخته نشده است. التهاب مغز در پاتوژنز اختلال طیف اوتیسم دخیل است. مطالعات نشان می دهد که چندین اختلال در فاکتورهای التهابی، ایمنی- التهابی وجود دارد. سیستم التهابی سبب تولید و آزادسازی فاکنورهای التهابی، التهابی- ایمنی شامل آدیپوکاین ها(Visfatin،Resistin،Leptin،Adiponectin)، سایتوکاین ها و کموکاین ها(TNF-a,IL–6) می گردد.
تاثیر آدیپوکاین ها در پاتوفیزیولوژی اوتیسم
آدیپوکاین ها به عنوان میانجی گر فعالیت های متابولیکی عمل کرده و در پاسخ های ایمنی و متابولیکی ناسازگار توسط تجمع لیپید و سایتوکاین های التهابی در سلول ها نفش دارد. کموکاین ها به عنوان فاکتور های التهابی می باشد. مطالعات نشان می دهد که کاهش فعالیت سیتوتوکسیک و افزایش سطح سایتوکاین های التهابی خاص توسط سلول های خونی تولید می شوند مانند TNF-a, IL-6 در بهم زدن تکامل نورونی نقش دارند.
مطالعات پس از مرگ روی بافت مغزی و مایع مغزی نخاعی حاکی از آن است که افراد اوتیستیک سطوح بالایی از TNF-6,IL-6,Il1-β را دارا می باشند. این فاکتور های التهابی سبب افزایش بیان Resistin شده که در ادامه اثرات آن از طریق مسیر پیام رسانی پروتئین NF-κβ میانجیگری می شود. همچنین این پروتئین همانند سازی DNA و پاسخ به فعالیت های التهابی- ایمنی تنظیم می کند.
ژنتیک چه تاثیری روی اختلال طیف اوتیسم دارد؟
مطالعات ژنتیکی، مکانیسم های بالقوه دخیل در اختلال طیف اوتیسم را فراهم آورده؛ اما موتاسیون در عملکرد آنزیم های دخیل این فرآیند هنوز مشخص نشده است. اینتراکشن های محیط -ژن در طی نمو، در ابتلا به اوتیسم نقش دارند.
مطالعات نشان دهنده ی این می باشد که موتاسیون ژن های کدکننده ی پروتئین دخیل در متابولیسم فسفو اینوزیاتید، فسفواینوزیاتیدکیناز، فسفو اینوزیاتید فسفاتار و تنظیم کننده آن ها، با اوتیسم مرتبط است. این موتاسیون سبب عدم بیان پروتئین ها شده و روی عملکرد آنزیم ها و ثبات یا لوکالیزیشن غشا اثر می گذارند.
از میان فسفواینوزیاتیدکینازها ایزوفرم های کاتالیتیک و تنظیمی خانواده ی PI3P اصلی ترین نقش را در اوتیسم ایفا می کند.
بیومارکرهای دخیل در اختلال طیف اوتیسم
در پژوهش صورت گرفته نتایج به این صورت است که کاهش TAOC، سطوح بالایOHdG-8 و افزایش HEL در ادرار افراد اوتیستیک دیده می شود. عوامل ذکر شده مجموعه ای از بیومارکرهای دخیل در استرس اکسیداتیو می باشند که برای مثال افزایش HEL و کاهش TAOC به دلیل اثرات توکسیک می تواند سبب سد خونی- مغزی شده یا منجر به نقص در واکنش های اجتماعی شود.
مطالعات نشان می دهد که تعاملات اجتماعی و مواردی از قبیل گوشه گیری، ناشی از فعالیت مغز اجتماعی می باشد. مغز اجتماعی شامل آمیگدال، قشر اوربیتوفرونتال، شکنج تمپورال فوقانی، قشر میدیال پری فرونتال، قشر سینگولیت قدامی، قشر تمپوروپریتال، شکنج فرونتال تحتانی، اینسولای قدامی، هیپوکمپ، لوب های تمپورال قدامی و شکنج فوزی فرم می باشد.
آمیگدال در شکل گیری رفتار اجتماعی نقش دارد به طوری که در افراد اوتیستیک به صورت غیر طبیعی کوچک می باشد همچنین افزایش رشد فرونتال و نیز وجود ستون های باریک و کوچک در کورتکس فرونتال و تمپورال در پاتوژنز بی تاثیر نیستند. در حالت کلی آمیگدال به عنوان عنصر اصلی دخیل در رفتار های اجتماعی- احساسی شناخته شده است.
بررسی ها نشان می دهد که بچه های اوتیستیک، دارای تاریخچه خانوادگی اختلالات اوتوایمنی، نظیر آسم، مالتیپل اسکلروزیس، آرتریت روماتوئید، دیابت نوع ۲ و سلیاک هستند.
چشم انداز
گزینه های درمانی محدودی برای اصلاح علایم و نشانه های مرتبط با اختلال طیف اوتیسم وجود دارد.